دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ 06 May 2024
چهارشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۱
کد خبر: ۶۴۱۲۱

اوباما مقصر جنگ اوکراین است؟!

شاید این مجموعه تصمیمات بد در طول سال‌های ریاست‌جمهوری باراک اوباما بوده که زمینه را برای جنگ ولادیمیر پوتین آماده کرده است...
نویسنده :
مونس نظری

ریچارد دیرلاو، رئیس سابق ام‌آی‌سیکس بریتانیا در ماه می و در مصاحبه‌ای با رادیوتایمز گفته بود: «سیاستی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۴، و در زمان تهاجم اول روسیه اتخاذ کرده بود، احتمالاً اشتباهی بیش نبوده است.»

 

احتمالاً حق با دیرلاو بوده است؛ اما او هم نکته مهمی را فراموش کرده. اینکه نباید به تصمیمات اوباما تنها به عنوان تصمیمی که تاریخش منقضی شده نگاه کرد؛ بلکه سیاست‌های دولت او هنوز هم تأثیری عمده بر روند جنگ روسیه و اوکراین داشته و به تلافات غیرضروری جان ده‌ها هزار نظامی و غیرنظامی می‌انجامد.

 

اوکراین حالا تازه به مرحله‌ای رسیده که رهبرانش آن را ضدحمله‌ای بزرگ برای بازپس‌گیری تقریباً ۲۰ درصد از خاک این کشور به دست روسیه تعبیر می‌کنند. تسخیر مجدد اراضی کار چندان ساده‌ای نیست. حالا دیگر نه‌فقط ارتش روسیه ماه‌های زیادی را صرف ساخت خطوط دفاعی کرده، بلکه اوکراین نیز به سبب کمک‌های دریافتی دیرهنگام در شرایط نامساعدی قرار گرفته است.

 

در حال حاضر کشور اوکراین فاقد قدرت هوایی بزرگ و موشک‌های دوربرد است؛ و این‌ها همان سلاح‌هایی هستند که فتح مجدد را برای این کشور کم‌هزینه‌تر می‌کنند.

 

اوکراین تا این لحظه، یک جنگ هیبریدی هشت‌ساله را متحمل شده است؛ جنگی که پیش از تهاجم گسترده روسیه در سال ۲۰۲۲، جان ۱۴ هزار نفر را گرفته بود.

 

روسیه در مقطعی (که این مقطع به دوران پیش از سقوط نیروهایش در چندین جبهه برمی‌گردد)، ۲۷ درصد از خاک اوکراین را در اختیار داشت. اما اوکراین حتی با وجود شکست‌های روسیه در چندین جبهه هنوز هم تسلیحات لازم را برای بازپس‌گیری آنچه روسیه اشغال کرده و می‌کند، ندارد.

 

در حقیقت باید گفت که ریشه تمامی این مشکلات به سیاست‌های اوباما در روسیه برمی‌گردد. در واقع می‌توان استدلال کرد که رویکرد اوباما در قبال روسیه و اوکراین کماکان بر وضعیت موجود در دو جبهه جنگی تأثیر می‌گذارد.

 

شکی وجود ندارد که این پوتین بوده که این رنج بزرگ را به اوکراین و مردمان آن روا داشته. اما حمله سال ۲۰۱۴ او به اوکراین، و همین‌طور جاه‌طلبی‌های امپریالیستی فزاینده او و تصمیم متعاقبش برای نابودی دولت اوکراین، ریشه در سیاست‌ها و اقدامات ایالات‌متحده و متحدان او در سال‌های صدارت باراک اوباما داشته است.

 

سیاست اوباما در مورد روسیه، و از جمله پذیرش دکترین او در باب تشدید تسلط کرملین، در دوران ترامپ و بایدن نیز کماکان در شکل‌گیری سیاست‌های ایالات‌متحده تأثیر داشته است.

 

در واقع غرب و ایالات‌متحده، در بخش اعظم دوران صدارت پوتین، واکنش‌های مقتضی را به اقدامات تهاجمی روسیه و از جمله ترورهای صورت‌گرفته در کشورهای غربی و اشغال سرزمین‌های مستقل دیگر کشورها انجام ندادند.

 

آغازگر این اهمال‌کاری، واکنش‌های ضعیف جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت ایالات‌متحده، به حمله پوتین به گرجستان در سال ۲۰۰۸ بود. ورود باراک اوباما به کاخ‌سفید نیز نتیجه‌ای جز تشدید اشتباهات بوش نداشت. در واقع او به جای آنکه روسیه را به خاطر تجاوز‌گری‌هایش تنبیه کند، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه خود را موظف کرد که روابط را دوباره سامان داده و پرونده سیاه روسیه در مورد گرجستان را به کلی پاک نماید.

 

مهم‌تر آنکه اوباما طرح‌های دولت بوش در دفاع موشکی اروپای شرقی را کنار گذاشته بود؛ تصمیمی که شخصاً مورد حمایت پوتین نیز واقع شد.

 

باراک اوباما نیز آن‌طور که باید مقیاس تهدید پیش‌رویی که از جانب روسیه وجود داشت، درک نکرده بود. میت رومنی، نامزد جمهوری‌خواه در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۱ اعلام کرده بود که «روسیه بی‌تردید دشمن شماره ۱ ژئوپلتیک ما خواهد بود.»

 

اما باراک اوباما در پاسخ، رقیب خود را به سخره گرفته و گفته بود: «دهه ۱۹۸۰‌ای‌ها حالا خواهان بازگشت سیاست‌های خارجی پیشین هستند. چرا که جنگ سرد ۲۰ سالی هست که تمام شده.»

 

روسیه در سال ۲۰۱۴ و پس از الحاق کریمه، پرواز شماره ۱۷ هواپیمایی مالزی را سرنگون کرده و نیروهای روسی و سرویس‌های امنیتی را به نبرد در دونباس اوکراین فرستاد.

 

اوباما شدیداً مخالف ارسال سلاح به اوکراین بود. او تنها با تحریم‌هایی جزئی نسبت به افراد روسیه و بانک‌های دولتی و تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌ها، حمله روسیه به کریمه را تنبیه کرد. در واقع او نقش پیشروی ایالات‌متحده در تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان‌دادن به جنگ روسیه را رد نموده و مسئولیت این امر را به عهده کشورهای فرانسه و آلمان گذاشت.

 

در حالی که منطقاً باید انتظار داشته باشیم کشورهای اروپایی مسئولیت امنیت قاره خود را بر عهده بگیرد، اما این کشورها فاقد وزن ژئوپلتیکی ایالات‌متحده هستند و پوتین هرگز آنها را به عنوان شریک یا همتای مذاکره‌کننده روسیه نپذیرفته است. مازاد بر آنکه این دو کشور اروپایی شدیداً وابسته به تجارت با روسیه هستند و رغبت چندانی به بحث‌های امنیتی کشورهای اروپای شرقی ندارند.

 

شاید مخرب‌ترین سخن اوباما این بود که «اوکراین اولویت استراتژیک ایالات‌متحده نیست.» اوباما پس از الحاق کریمه به روسیه و تجاوز به دونباس، در گفتگو با جفری گلدبرگ، نماینده آتلانتیک، بر محدودیت‌های تعهد خود به اوکراین تأکید کرده بود.

 

گلدبرگ در آن زمان نوشته بود: «تئوری اوباما در اینجا ساده است: اوکراین از منافع اصلی روسیه است، نه ایالات‌متحده. بنابراین روسیه همیشه این اجازه را داشته که به تسلط شدید خود به این حیطه ادامه بدهد.»

 

پس از آن گلدبرگ به نقل از اوباما گفته بود: «واقعیت این است که اوکراین، که عضو ناتو نیست، در برابر سلطه نظامی روسیه آسیب‌پذیر خواهد ماند.»

 

نکته اینجاست که شرایط آن دوران کماکان در مورد رابطه روسیه و اوکراین صادق بوده و مکتب تشدید تسلط روسیه بر اوکراین، عطف بر کناره‌گیری امریکا ازین موضوع، هنوز صدق می‌کند.

 

انتقاد به مواضع اوباما در قبال اوکراین، یا در این مورد، مواضع آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان، یا فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، موضوعی نیست که بتوان نه آن را فراموش کرد و نه موضوعی قدیمی تلقی‌اش نمود.

 

اصواتی برجسته در جامعه سیاست خارجی و کنگره ایالات‌متحده، نظیر جان مک‌کین، نامزد جمهوری‌خواه ریاست‌جمهوری، خواستار اعمال تحریم‌های گسترده‌تر شده و از آغاز تجاوز روسیه در سال ۲۰۱۴ از اوباما خواستند اوکراین را مسلح کند.

 

اما با این‌حال، باراک اوباما، علی‌رغم قطع‌نامه‌های کنگره‌ که خواستار چنین کمک‌هایی شده بودند، با ارسال تسلیحات به اوکراین مخالفت کرده و به دکترین تشدید تسلط روسیه استناد نمود. تا حدی که کمک‌های ایالات‌متحده در دوران باراک اوباما، صرفاً محدود به ارسال صدها میلیون دلار تجهیزات غیرکشنده و آموزش نظامی می‌شد؛ کمک‌هایی که عمدتاً صرف پرسنل ایالات‌متحده می‌گردید.

 

سیاست تشدید تسلط کرملینِ اوباما در دوران ترامپ نیز تداوم یافت. با وجودی که دونالد ترامپ در تلاش برای جذب کیف، رفتار بدی در قبال اوکراین اتخاذ نمود، اما در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ به ارسال سلاح‌های ضدتانک جاولین چراغ سبز نشان داد.

 

با این وجود سال‌ها بحثی که صرفاً به ارسال جاولین‌ها معطوف شد باعث گردید که سایر نیازهای تسلیحاتی اوکراین از قبیل دفاع هوایی و موشکی، تانک‌های جنگی و جت‌های جنگنده، و موشک‌های دوربرد به محاق برود. تسلیحاتی که اگر به اوکراین ارسال می‌شدند تا پیش از ۲۰۲۲ می‌توانستند این کشور را امن‌تر سازند. بماند که برخی از این سلاح‌ها حتی در زرادخانه‌های این کشور نیز وجود ندارند.

 

زمانی که بایدن به سِمَت معاونت ریاست جمهوری در دوران اوباما منصوب گردید، از مسلح‌کردن اوکراین به سلاح‌های دفاعی حمایت کرد. اما وقتی خودش به ریاست‌جمهوری رسید با واردکردن گروهی از محافظه‌کاران ترسو به دولت خود، اوضاع را به روال سابق بازگرداند.

 

حتی آن زمان که دولت بایدن متقاعد شد که روسیه در اکتبر ۲۰۲۱ جنگی را علیه اوکراین آغاز خواهد کرد، باز هم کمک‌های خود را به ۶۰ میلیون دلار سلاح کوچک و مهمات محدود ساخت. سرانجام در دسامبر ۲۰۲۱ بود که بایدن با ارسال یک محموله ۲۰۰ میلیون دلاری موشک و تسلیحات کشنده و غیرکشنده موافقت کرد. این بسته شامل ۳۰۰ موشک ضدتانک جاولین بود که در ماه ژانویه، و تنها چندهفته پیش از شروع حمله چندجانبه نیروهای روسیه، وارد این کشور شد. البته تا آن زمان هنوز هم خبری از ارسال سلاح‌های سنگین نبود.

 

یقیناً دولت بایدن و متحدان او در ناتو، ایده اوباما در مورد تشدید تسلط روسیه را مجدداً مورد ارزیابی قرار داده و تا حدودی از آن فاصله گرفتند. اما با این وجود نفوذ همیشگی این دکترین باعث شده که ارائه هواپیماهای جنگی به اوکراین به تعویق بیفتد. در واقع این دکترین حالا هم تداوم دارد؛ اما این بار در مراتب محدودتری پی گرفته می‌شود.

 

در واقع اصرارهای مداوم بایدن بر تمایل بالقوه پوتین به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای، و نیز نگرانی ایالات‌متحده از کشانده‌شدن این جنگ به خاک روسیه، دلیلی بر تداوم‌داشتن این باور است.

 

بی‌شک واشنگتن نباید زرادخانه هسته‌ای مسکو را نادیده بگیرد. اما وحشتی که در استفاده روسیه از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی وجود دارد، نباید تلاش‌هایی را که برای مسلح‌سازی اوکراین در حال پیگیری است به فراموشی بسپارد.

 

خیلی بعید است که پوتین از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند. خصوصاً حالا که شی جین پینگ، رهبر چین، صراحتاً به پوتین در مورد عواقب استفاده از آنها در خاک اوکراین هشدار داده است.

 

بخش تأسف‌بار ماجرا اینجاست که تأثیر پایدار دکترینِ اوباما در مورد روسیه کماکان به تلفات غیرضروری بیشتری در خاک اوکراین منجر خواهد شد. اگر اوکراینی‌ها در هشت‌سال پس از آغاز جنگ هیبریدی روسیه در سال ۲۰۱۴ به طور سیستماتیک، توسط غرب مسلح می‌شدند، به احتمال زیاد در سال ۲۰۲۲ می‌توانستند عملکرد به مراتب بهتری در تهاجم روسیه داشته باشند.

 

شاید اگر اوکراین، به صورت مسلح و با اقتدار کامل، علیه روسیه قد علم می‌کرد، می‌توانست از دستاوردهای بزرگِ سرزمینی روسیه جلوگیری کند؛ و چه‌بسا از جنایات روسیه نظیر بوچه و ایرپین و ماریوپل نیز در امان بودیم.

 

البته این امکان هم وجود داشت که هیچ سیاستی نتواند پوتین را از گرفتن جان اوکراینی‌ها، ویران‌کردن خانه‌های غیرنظامیان، تخریب زیرساخت‌های نظامی و تصرف خاک اوکراین منصرف سازد.

 

اما دست‌کم باید جاه‌طلبی‌های امپریالیستی فزاینده پوتین و هزینه‌های هنگفتی که اوکراینی‌ها در قبال آن متحمل می‌شوند را ثمره سیاست‌های دولت اوباما دانست که تا به امروز هم توانسته به اعمال نفوذ قدرتمند خود ادامه بدهد.

 

 

منبع خبر : فارین‌پالیسی
ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

روایت خبرگزاری قوه قضاییه از مرگ نیکا شاکرمی

مشروبات الکلی تقلبی کجا و چطور پر می‌شوند؟

دیدگاه؛ چرا حکمرانان شنبه را تعطیل نمی‌کنند؟

هزینه عملیات نظامی ایران علیه اسراییل چقدر شد؟

مهریه؛ ابزار سودجویی برخی زنان یا زورگویی برخی مردان؟!

یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

پیشنهاد سردبیر
زندگی